باغ گلها
سلام شیطون بلای من اومدم تا اونجایی که حافظه ام یاری میکنه از کارای جدیدت بگم چند روز پیش داشتم باهات رنگها رو کار میکردم که به رنگ آبی بیشتر علاقه نشون دادی. تا نشونت میدادم میگفتی آآآبّیییییی. فرداش که دوباره امتحان کردم دیدم هر رنگی رو نشونت میدم میگی آبی داستان ماشین سواری: وقتی سوار ماشین میشیم اولش مثل خانمها رو پای من ساکت میشینی بعد به بابا دستور میدی اهنگ مورد علاقه اتو (پری پری) واست بذاره کمتر از یه دقیقه که میگذره شروع میکنی به شیطنت اول به دکمه بالابر شیشه گیر میدی بعد از چند بار بالا و پایین کردن شیشه، به اندازه ای که بتونی سرتو ببری بیرون میاریش پایین و سرتو یه مقدار میکنی بیرون و وقتی باد به صورتت میخوره کیف میکنی و د...
نویسنده :
مامی مائده
15:17