پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

من و دلبندم

باغ گلها

سلام شیطون بلای من اومدم تا اونجایی که حافظه ام یاری میکنه از کارای جدیدت بگم چند روز پیش داشتم باهات رنگها رو کار میکردم که به رنگ آبی بیشتر علاقه نشون دادی. تا نشونت میدادم میگفتی آآآبّیییییی. فرداش که دوباره امتحان کردم دیدم هر رنگی رو نشونت میدم میگی آبی داستان ماشین سواری: وقتی سوار ماشین میشیم اولش مثل خانمها رو پای من ساکت میشینی بعد به بابا دستور میدی اهنگ مورد علاقه اتو (پری پری) واست بذاره کمتر از یه دقیقه که میگذره شروع میکنی به شیطنت اول به دکمه بالابر شیشه گیر میدی بعد از چند بار بالا و پایین کردن شیشه، به اندازه ای که بتونی سرتو ببری بیرون میاریش پایین و سرتو یه مقدار میکنی بیرون و وقتی باد به صورتت میخوره کیف میکنی و د...
24 فروردين 1392

دومین بهار زندگی

سلام عزیز دلم عیدت مبارک سال 91 هم با همه خوشی ها و سختیهایی که برای ما داشت مثل برق و باد به پایان رسید. امیدوارم سال 92 برای همه ایرانی ها بهتر از سالهای گذشته باشه. ساعت 14:31:56 روز چهارشنبه 30 اسفند ماه وارد سال 1392 شدیم. همیشه لحظه تحویل سال رو دوست داشتم ولی وجود تو باعث شده این دو سال اخیر واسم شیرین تر هم بشه این مطلب رو بیشتر اختصاص میدم به عکسایی که اخیرا ازت گرفتم تو مطلب بعدی میام از کارها و پیشرفتهایی که داشتی واست مینویسم.  این عکسها مربوط میشه به اسفند ماه که اون موقع فرصت نشد بیام بذارم. یه خانه بازی نزدیک خونمون پیدا کردم که هر وقت فرصت پیدا کنم میارمت تا بازی کنی و تو هم حسابی خوشت میاد و سرگرم میشی. اینج...
17 فروردين 1392
1